کتاب زندگی ✨ P5
های کیوتا 👋🏻💝
می دونم خیلی دیر پارت دادم ولی باور کنید سرم شلوغ بود 😔💔
ولی حالا که پارت دادم برید ادامه مطلب 😃💖
درو باز کردم و رفتم تو 🚪
خریدارو گذاشتم رو میز 🛍️
خریدارو چیدم تو یخچال و یکم ماهی هم گرفته بودم و باید اونو میزاشتم تو فریزر ...
در فریزر و که باز کردم ، کاپ کیکارو دیدم که مثل سنگ شده بودن و قابل خوردن نبودن 😱
چقدر احمقم که گذاشتمشون فریزر 🤦🏻♀️
درشون اوردم و گذاشتمشون رو میز ، ولی حتی اگه بخش هم آب میرفت بازم نمی شد خورد ...
کهنه شده 💔
نباید اون روز درستش می کردم 🤦🏻♀️
انداختمشون دور و ماهی رو گذاشتم تو فریزر 🗑️
بعدش هم لباسای جدید و اونی که تنم بود رو گذاشتم تو کمد و لباس خوابم رو پوشیدم 👚
بعد هم گوشیمو یه چک کردم و خوابیدم 📱🛏️
صبح روز بعد ... ☀️
بیب بیب ... بیب بیب ... ⏰
از خواب بیدار میشم و کارامو انجام میدم 🚿
بعدش همون نیم تنه ی سبز و شلوار بگم مشکیمو که دیشب گرفتم می پوشم با یه کت کوتاه مشکی نازک 👗
همراه با کیف سبز و کتونی مشکی 👛👟
صبحانه درست کردم و خوردم 😋
بعدش رفتم سرکار 🚘
۴ ساعت بعد ...
۳ ساعت دیگه کارم تموم میشه پس بهتره الان شروع کنم به پخت کاپ کیکا 🧁
۳ ساعت بعد ...
بلاخره کارم تموم شد 🧁
کاپ کیک هارو بسته بندی می کنم ، در مغازه رو قفل می کنم ، سوار ماشینم میشم و میرم خونه 🏠
درو باز می کنم و میرم تو 🚪
ساعت ۶ و نیم شده 🕡
سریع یه دوش میگیرم 🚿
بعدش مو هامو خشک می کنم و حالت دارش می کنم 🎀
لباسمو می پوشم 👗
میکاپ متوسط و خوشگل می کنم 💄
بعدش کت ، کیف و کفشمو می پوشم 🧥👛👠
کاپ کیک هارو بر می دارم و میرم بیرون و سوار ماشین میشم و میرم مهمونی 🚘🧁
رسیدم مهمونی ، یه ویلای خوشگل و استخر دار 🏡
وای خدا مایو نیوردم 🤦🏻♀️
آلیا بدو بدو میاد سمتم 🏃🏽♀️
-چطوری دختر ؟ چرا اینقدر دیر کردی ؟
+خوبم ...مهم نیست ، ببینم مایو اضافی اوردی ؟
-نه چطور ؟
+یادم رفت بیارم ، چجوری بیام تو استخر ؟ 🤦🏻♀️
-نگران نباش ...جولیکا اورده.
+واقعاً ؟ خوبه 😅
-بیا بریم تو مهمونی 💃
+باشه 😄
یه آهنگ با صدای بلند تو مهمونی پخش میشد 💥
کلی آدم تو ویلا جمع شده بود ...👭
منم رفتم بینشون و داشتم میرقصیدم ، که یهو پام گیر کرد و ...
خب تموم شد 😄
۲۰۹۵ کاراکتر 🎀
دکمه ی قلب پایین رو بزن و نظرتو بگو ❤️😘
بایییی 🌟