کتاب زندگی ✨ P5

Adi 🍡 Adi 🍡 Adi 🍡 · 1402/07/11 19:06 · خواندن 2 دقیقه

های کیوتا 👋🏻💝

می دونم خیلی دیر پارت دادم ولی باور کنید سرم شلوغ بود 😔💔

ولی حالا که پارت دادم برید ادامه مطلب 😃💖

 

 

درو باز کردم و رفتم تو 🚪

خریدارو گذاشتم رو میز 🛍️

خریدارو چیدم تو یخچال و یکم ماهی هم گرفته بودم و باید اونو میزاشتم تو فریزر ...

در فریزر و که باز کردم ، کاپ کیکارو دیدم که مثل سنگ شده بودن و قابل خوردن نبودن 😱

چقدر احمقم که گذاشتمشون فریزر 🤦🏻‍♀️

درشون اوردم و گذاشتمشون رو میز ، ولی حتی اگه بخش هم آب می‌رفت بازم نمی شد خورد ... 

کهنه شده 💔

نباید اون روز درستش می کردم 🤦🏻‍♀️

انداختمشون دور و ماهی رو گذاشتم تو فریزر 🗑️

بعدش هم لباسای جدید و اونی که تنم بود رو گذاشتم تو کمد و لباس خوابم رو پوشیدم 👚

بعد هم گوشیمو یه چک کردم و خوابیدم 📱🛏️

صبح روز بعد ... ☀️

بیب بیب ... بیب بیب ... ⏰

از خواب بیدار میشم و کارامو انجام میدم 🚿

بعدش همون نیم تنه ی سبز و شلوار بگم مشکیمو که دیشب گرفتم می پوشم با یه کت کوتاه مشکی نازک 👗

همراه با کیف سبز و کتونی مشکی 👛👟

صبحانه درست کردم و خوردم 😋

بعدش رفتم سرکار 🚘

۴ ساعت بعد ...

۳ ساعت دیگه کارم تموم میشه پس بهتره الان شروع کنم به پخت کاپ کیکا 🧁

۳ ساعت بعد ...

بلاخره کارم تموم شد 🧁

کاپ کیک هارو بسته بندی می کنم ، در مغازه رو قفل می کنم ، سوار ماشینم میشم و میرم خونه 🏠

درو باز می کنم و میرم تو 🚪

ساعت ۶ و نیم شده 🕡

سریع یه دوش میگیرم 🚿

بعدش مو هامو خشک می کنم و حالت دارش می کنم 🎀

لباسمو می پوشم 👗

میکاپ متوسط و خوشگل می کنم 💄

بعدش کت ، کیف و کفشمو می پوشم 🧥👛👠

کاپ کیک هارو بر می‌ دارم و میرم بیرون و سوار ماشین میشم و میرم مهمونی 🚘🧁

رسیدم مهمونی ، یه ویلای خوشگل و استخر دار 🏡

وای خدا مایو نیوردم 🤦🏻‍♀️

آلیا بدو بدو میاد سمتم 🏃🏽‍♀️

-چطوری دختر ؟ چرا اینقدر دیر کردی ؟

+خوبم ...مهم نیست ، ببینم مایو اضافی اوردی ؟

-نه چطور ؟

+یادم رفت بیارم ، چجوری بیام تو استخر ؟ 🤦🏻‍♀️

-نگران نباش ...جولیکا اورده.

+واقعاً ؟ خوبه 😅

-بیا بریم تو مهمونی 💃

+باشه 😄

یه آهنگ با صدای بلند تو مهمونی پخش میشد 💥

کلی آدم تو ویلا جمع شده بود ...👭

منم رفتم بینشون و داشتم میرقصیدم ، که یهو پام گیر کرد و ...

 

خب تموم شد 😄

۲۰۹۵ کاراکتر 🎀

دکمه ی قلب پایین رو بزن و نظرتو بگو ❤️😘

بایییی 🌟